سلام خیلی ممنونم از لینک هایی که برام گذاشتید
من لینک ها رو مطالعه کردم و تا حد زیادی باهاشون موافقم
اما همانطور که توش نوشته برای همه جواب نمیده
بزارین اینطوری بگم. من هرررررررر چقدر هم به قول معروف نچسبم به همسرم و سرم توی کار خودم باشه برای همسرم هیچ اهمیتی نداره و شاید خوشحال تر هم باشه که میتونه به کارای خودش برسه
یا مثلا اگه ناراحت بشم سرد بشم مثل دیشب با من کلی دعوا میکنه منو محکوم میکنه و میگه این رفتار های سرد و خشک برای چیه مثل اون مردهایی که توی اون تاپیک گفته نیست بعدا بیاد بگه اخ چه زن خوبی دارم من یا به اشتباهش پی ببره کلا برای خودش یه ماجرا رو اونقدر بزرگ میکنه و منو محکوم میکنه
اگه یه زن نوع اراشی بکنه که با مدل های قبلیش متفاوته مرد باید بفهمه دیگه!یا مثلا اگه من یک هفته یا یک ماه یه لباس هم تنم باشه متوجه نمیشه. اگه من موهامو با کلیپس جمع کنم پنج ماه مداوم هم نمیفهمه موهام رو کوتاه کردم یا نه . شوهرم در مقابل من کاملا نابینا هست. وقتی بهش بگم میگه عههه چقدر قشنگ یا عهههه فهمیدمااا یا عههههه خوب من خودتو دیدم اینا هم که میگم برای بیست درصد مواقع هست هشتاد درصد مواقع میگه : گیر میدی چقدر
شوهرم برای اینکه در کنار من باشه احساس مهم بودن نداره میدونین چرا اینو میگم؟ چون همش لباس های فووووق تکراری میپوشه و اصلا به سرو وضعش جلوی من اهمیت نمیده اما وقتی جلسه داشته باشه با کسی از صبح پا میشه میره دوش میگیره صورتشو مرتب میکنه و لباسشو با وسواس انتخاب میکنه و... وقتی بهش بگم میگه: چرا گیر میدی چرا همش خودتو با بقیه مقایسه میکنی و ....
از بس جلو بقیه سعی کردم مهم جلوه اش بدم و از کارهای کوچیک و بزرگش چنان تعریف کردم و از اخلاق خوبش (!) همه فکر میکنن یه فرشته هست
همسرم به عنوان دوست خیلی خوبه. دوستی که میبینیش خوش میگذرونی و میری
اما من شوهر میخوام نه یه فرد بیخیال
گاهی حس میکنم شوهرم دیواره یا من دیوارم
منو نمیبینه نمیشنو ه براش مهم نیستم
من کارهای اون لینک رو دو روز کردم نگین که دو روز کمه و... من تقریبا صد سال هم اینکارا رو بکنم روی این مرد جواب نمیده
من قبول دارم مردها نقش حمایتی دارن و زنها محبت میکنن اما من این سر دنیا با دوستان زیادی نیستم که بخوام ازشون محبت بگیرم. چرا به مردها اموزش نمیدن اگه کمی به همسرشون محبت کنن اگه کمی بهشون توجه کنن اول از همه زندگی خودشون شیرین میشه
من خیلی خسته ام
من دیگه عاشق شوهرم نیستم
باهاش خوشبخت نیستم
اون منو بدبخت کرده
من بهش اعتماد کردم عاشقش بودم. این جواب همه ی محبت ها و اعتماد و دوست داشتن های من نبود.
خیلی خسته ام
خیلی خیلی خیلی خیلی خسته ام
هیچ وقت نمیبخشمش
هیچ وقت